English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (293 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
on guard U اماده برای دفاع باشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
You can rest assured. U خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
in self defence U برای دفاع
prompt to go U اماده برای رفتن
to fit with U اماده کردن برای
on offer U اماده برای فروش
ready to die U اماده برای مرگ
fit to work U اماده برای کارکردن
cheat U موضعگیری برای دفاع
cheated U موضعگیری برای دفاع
cheats U موضعگیری برای دفاع
back checker U بازگشته برای دفاع
covers U اماده برای برگرداندن توپ
batted U گل اماده برای کوزه گری
up and running U اماده برای عملیات کامل
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
bats U گل اماده برای کوزه گری
bat U گل اماده برای کوزه گری
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
cover U اماده برای برگرداندن توپ
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
in defence of somebody [something] U برای دفاع از کسی [چیزی]
dan U درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
box defence U تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. U در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
look sharp U زود باشید
hurry up U زود باشید
mind your eye U ملتفت باشید
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
you may rest assured U میتوانید مطمئن باشید
you might have come U باید امده باشید
be a man U مردانگی داشته باشید
keep your peck up U جرات داشته باشید
depend upon it U خاطر جمع باشید
perhaps you have seen it U شاید انرادیده باشید
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
dont care a rap U ذرهای باک نداشته باشید
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
dont care a rap U هیچ پروا نداشته باشید
look to your manner U موافب اطوار خود باشید
live it up <idiom> U روز خوبی راداشته باشید
leave me alone U کاری بمن نداشته باشید
readied U حاضربه تیر حاضر باشید
perhaps you have seen it U ممکن است انرادیده باشید
Be of good courage . U قوت قلب داشته باشید
stick to your work U بکار خود مشغول باشید
he had need remember U بایستی بخاطر داشته باشید
readying U حاضربه تیر حاضر باشید
god speed you U کامیاب شوید موفق باشید
readies U حاضربه تیر حاضر باشید
ready U حاضربه تیر حاضر باشید
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
defense system aquisition U سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
mind your p's and qs U در گفتار و کردار خود بهوش باشید
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense U دفاع وزارت دفاع
You really ought to take better care of yourself. U شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
i give you my world for it U قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
Would you care for a cup of coffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
be patient to all men U با همه مردم شکیبا باشید نسبت بهمه بردباریاصبورباشید
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
standbys U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standby U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
safe format U عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
minded U اماده
handier U اماده
supplied U اماده
supply U اماده
supplying U اماده
equipped U اماده
in gear U اماده
in full fig U اماده
stocked U اماده
handy U اماده
yare U اماده
stock U اماده
accoutrements U اماده
ready made U اماده
ready-made U اماده
in form U اماده
susceptible U اماده
handiest U اماده
in the saddle U اماده
yoi U اماده
in kelter U اماده
ablest U اماده
lief U اماده
prompt U اماده
set U اماده
sets U اماده
provided U اماده
readying U اماده
in store U اماده
ready U اماده
abler U اماده
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com